دریای جان

هانی بیر یار وفادار منه یار اولسون... گوزه لیم سئویرم سنی...

دریای جان

هانی بیر یار وفادار منه یار اولسون... گوزه لیم سئویرم سنی...

حساب بعد مرگم با حسین است

 

 

  

خواب دیدم خواب اینکه مرده ام 

 خواب دیدم خسته و افسرده ام

روی من خروارها از خاک بود 

 وای! قبر من چه وحشتناک بود

تا میان گور رفتم دل گرفت 

 قبرکن سنگ لحد را گل گرفت

بالش زیر سرم از سنگ بود 

 غرق وحشت، سوت و کور و تنگ بود

ناله می کردم و لیکن بی جواب 

 تشنه بودم تشنۀ یک جرعه آب

خسته بودم هیچ کس یارم نشد 

 زان میان یک تن خریدارم نشد

هرکه آمد پیش، حرفی راند و رفت 

 سوره حمدی برایم خواند و رفت

نه شفیقی، نه رفیقی، نه کسی 

 ترس بود و وحشت و دلواپسی

آمدند از راه نزدم دو ملک 

 تیره شد در پیش چشمانم فلک

یک ملک گفتا بگو نام تو چیست 

 آن یکی فریاد زد ربّ تو کیست

ای گنه کار سیه دل بسته پر 

 نام اربابان خود یک یک ببر

در میان عمر خود کن جستجو 

 کارهای نیک و زشتت را بگو

گفت: بنده عمر خود کردی تباه 

 نامۀ اعمال تو گشته سیاه

ما که مأموران حقّ داوریم 

 نک تو را سوی جهنم می بریم

دیگر آنجا عذرخواهی دیر بود 

 دست و پایم بسته در زنجیر بود

ناامید از هر کجا و دلفکار 

 می کشیدندم به خفّت سوی نار

ناگهان الطاف حق آغاز شد 

 از جنان درهای رحمت باز شد

مردی آمد از تبار آسمان 

 نور پیشانی ش فوق کهکشان

چشمهایش زندگانی می سرود 

 درد را از قلب آدم می زدود

گیسوانش شطّ پر جوش و خروش 

 در رکابش قدسیان حلقه بگوش

صورتش خورشید بود و غرق نور 

 جام چشمانش پر از شرب طهور

لب که نه سرچشمۀ آب حیات 

 بین دستش کائنات و ممکنات

خاک پایش حسرت عرش برین 

طره یی از گیسویش حبل المتین

بر سرش دستار سبزی بسته بود 

 بر دلم مهرش عجب بنشسته بود

در قدوم آن نگار مه جبین 

 از جلال حضرت عشق آفرین

دو ملک سر را به زیر انداختند 

 بال خود را فرش راهش ساختند

غرق حیرت داشتند این زمزمه 

 آمده اینجا حسین فاطمه

صاحب روز قیامت آمده 

 گوئیا بهر شفاعت آمده

سوی من آمد مرا شرمنده کرد 

 مهربانانه به رویم خنده کرد

گفت آزادش کنید این بنده را 

 خانه آبادش کنید این بنده را

این که اینجا اینچنین تنها شده 

 کام او با تربت من وا شده

مادرش او را به عشقم زاده است 

 گریه کرده بعد شیرش داده است

بارها بر من محبت کرده است 

 سینه اش را وقف هیئت کرده است

این که می بینید در شور است و شین 

 ذکر لالائیش بوده یا حسین

دیگران غرق خوشی و هلهله 

 دیدم او را غرق شور و هروله

با ادب در مجلس ما می نشست 

 او به عشق من سر خود را شکست

سینه چاک آل زهرا بوده است 

 چای ریز مجلس ما بوده است

خویش را در سوز عشقم آب کرد 

 عکس من را بر دل خود قاب کرد

اسم من راز و نیازش بوده است 

 خاک من مهر نمازش بوده است

پرچم من را به دوشش می کشید 

 پا برهنه بر عزایم می دوید

اقتدا بر خواهرم زینب نمود 

 گاه می شد صورتش بهرم کبود

بارها لعن امیّه کرده است 

 خویش را نذر رقیه کرده است

تا که دنیا بوده از من دم زده 

 او غذای روضه ام را هم زده

این که در پیش شما گردیده بد 

 جسم و جانش بوی روضه می دهد

حرمت من را به دنیا پاس داشت 

 ارتباطی تنگ با عباس داشت

نذر عباسم به تن کرده کفن 

 روز عاشورا شده سقّای من

گریه کرده چون برای اکبرم 

 با خود او را نزد زهرا می برم

هرچه باشد او برایم بنده است 

 او بسوزد صاحبش شرمنده است

در مرامم نیست او تنها شود 

 باعث خوشحالی اعداء شود

در قیامت عطر و بویش می دهم 

 پیش مردم آبرویش می دهم

باز بالاتر به روز سرنوشت 

 می شود همسایه من در بهشت

آری آری هرکه پا بست من است 

 نامۀ اعمال او دست من است .

 شعر از: آقای سید امیر حسین میر حسینی 

 

    

محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی است!
ماه عشق و شور و فریاد است!
ماه آمیختن با خون و آمیختن عشق است.  

فرا رسیدن ماه محرم بر عاشقان امام حسین(ع) تسلیت.

نظرات 28 + ارسال نظر
جاده ی تنهایی سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 02:24 ب.ظ http://jaadetanhayi.blogfa.com/

این حسین کیست که عالم همه پروانه ی اوست
این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست
ایام سوگواری سالار شهیدان و علمدار کربلا را تسلیت عرض می نمایم..امید است که انها در پل صراط شفاعتمان فرمایند..
تقدیم به دل همیشه دریات
.............از کسی که تو کویره

sjm سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 03:59 ب.ظ http://www.sjm.blogdoon.com

وای حرف نداره اصلا مطلبت خیلی قشنگه محرم پیروزی خون برشمشیر است امشب ازصهبای می دمادم میزند بوسه بررخسار خونین محرم میزند

زینب سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 08:18 ب.ظ http://eshghojonoon.blogsky.com/

سلام دریا جان...ممنون که خبرم کردی...
*فرا رسیدن این ماه عزیز رو رو بهت تسلیت میگم*
آپت خیلی زیبا از خوندن شعری به این زیبایی واقعا لذت بردم!
آپ کردی بازم خبرم کن...بازم بیا پیشم خوشحال میشم!
پایدار و پیروز باشی عزیز!

مسافر سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 10:37 ب.ظ http://saniyehakhar.blogfa.com

سلام همسفر...
مرسی از دعوتت...
واقعا زیبا بود...
فدای دلهای شکسته...
مسافر...

میلاد سه‌شنبه 16 آذر 1389 ساعت 11:46 ب.ظ http://sayesurati.blogfa.com

سلام
شعر زیبایی بود
این ایام رو بهتون تسلیت میگم
انشالا که بتونیم نهایت استفاده رو ببریم
التماس دعا

آرام چهارشنبه 17 آذر 1389 ساعت 11:27 ق.ظ http://www.aramesh1389.blogfa.com

کاش می شد که کسی می آمد

این دل خسته ی ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب می آموخت
کاش می شد دل دیوار پر از پنجره بود
و قفس ها همه خالی بودند
آسمان آبی بود
و نسیمی روی آرامش اندیشه ی ما می رقصید
کاش می شد که غم و دلتنگی
راه این خانه ی ما گم می کرد
و دل از هر چه سیاهی ست رها می کردیم
و سکوت جای خود را به هم آوائی ما می بخشید
و کمی مهربان تر بودیم
کاش می شد دشنام، جای خود را به سلامی می داد
گل لبخند به مهمانی لب می بردیم
بذر امید به دشت دل هم
کسی از جنس محبت غزلی را می خواند
و به یلدای زمستانی و تنهائی هم
یک بغل عاطفه گرم به مهمانی دل می بردیم
کاش می فهمیدیم
قدر این لحظه که در دوری هم می راندیم
کاش می دانستیم راز این رود حیات
که به سرچشمه نمی گردد باز
کاش می شد مزه خوبی را
می چشاندیم به کام دلمان
کاش ما تجربه ای می کردیم
شستن اشک از چشم
بردن غم از دل
همدلی کردن را
کاش می شد که کسی می آمد
باور تیره ی ما را می شست
و به ما می فهماند
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نازیباست
بهترین واژه همان لبخند است
که ز لبهای همه دور شده ست
کاش می شد که به انگشت نخی می بستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم!!!
قبل از آنی که کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته ی خود می کردیم
شاید این قفل به دست خود ما باز شود
پیش از آنی که به پیمانه ی دل باده کنند
همگی زنگ پیمانه ی دل می شستیم
کاش در باور هر روزه مان
جای تردید نمایان می شد
و سوالی که چرا سنگ شدیم
و چرا خاطر دریایی مان خشکیده ست؟
کاش می شد که شعار
جای خود را به شعوری می داد
تا چراغی گردد دست اندیشه مان
کاش می شد که کمی آینه پیدا می شد
تا ببینیم در آن صورت خسته این انسان را
شبح تار امانت داران
کاش پیدا می شد
دست گرمی که تکانی بدهد
تا که بیدار شود، خاطر آن پیمان
و کسی می آمد و به ما می فهماند
از خدا دور شدیم ...

مهدی چهارشنبه 17 آذر 1389 ساعت 11:32 ب.ظ http://www.mn-lover.blogfa.com

سلام مرسی بهم سر زدین.وبلاگتون خیلی قشنگه.خیلی از قالبتون خوشم اومد.

یاشاسن آذربایجانم یاشاسن الریمیز.قوربانام

دهکده ی کوچک(فرشته) پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 11:20 ق.ظ http://dehkadeyekochak89.blogfa.com/

سلام .کجایی نیستی در شهر ... وبت و تازه دیدم قشنگ بود به دهکده ی من هم سر بزن .من رفتم که لینکت کنم.

مجید پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 02:13 ب.ظ http://khiale-vasl.blogfa.com

سلام دوست خوبم
عجب شعر قشنگی بود آفرین
واقعا لذت بردم
حالا منم یه دوبیتی به زبان مادری برات مینویسم
من حسینم کیم منه ساری گتورسه بیر قدم
مین قدم گلم اونا ساری یقین امیدوار اولسون منه
پاک عزاداریم و زواریم اولسا گورخماسین
قبرینون اول شبینده انتظار اولسون منه

الهام پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 04:52 ب.ظ http://www.gharibeyeashna77.blogfa.com

سلام عزیز
خوبی؟
فرا رسیدن ماه محرم رو بهت تسلیت میگم
منم آپم
بدو بیا
مرسی
موفق باشی

حسین پنج‌شنبه 18 آذر 1389 ساعت 05:38 ب.ظ http://bo22funny.blogfa.com

خوب و عالی....
بازم این طوریا آپ کن.
ممنون که خبرم کردی!
موفق باشی...

محمد جمعه 19 آذر 1389 ساعت 01:52 ب.ظ http://tanhai-mohammad.blogfa.com

دوست معمولی ازت می خواد راجع به مشکلاتت باهاش حرف بزنی. یه دوست واقعی می خواد مشکلاتت رو حل کنه. یه
دوست معمولی وقتی بینتون بحثی می شه دوستی رو تموم شده می دونه. یه دوست واقعی بعد از یه دعوا هم بهت زنگ
می زنه. یه دوست معمولی همیشه ازت انتظار داره. یه دوست واقعی می خواد که تو همیشه رو کمکش حساب کنی یه
دوست معمولی این حرف های منو می خونه و فراموش می کنه. یه دوست واقعی اونو واسه همه و دوباره واسه خودم می فرسته

حسین شنبه 20 آذر 1389 ساعت 11:02 ب.ظ

سلام دوست خوبم.
من آپم ی سری بزن و نظرتو بگو.
ممنون.
موفق باشی...

[ بدون نام ] شنبه 20 آذر 1389 ساعت 11:03 ب.ظ http://bo22funny.blogfa.com

فکر کنم یادم آدرس وبمو بفرستم!
خلاصه پیام رو دوباره میفرستم که بدونی کدوم پیام مال من بوده!
اینه:
سلام دوست خوبم.
من آپم ی سری بزن و نظرتو بگو.
ممنون.
موفق باشی...

آبی یکشنبه 21 آذر 1389 ساعت 01:40 ب.ظ http://alimadad110.blogfa.com



کجایید ای شهیدان خدایی بلا جویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق پرنده‌تر ز مرغان هوایی
با عرض تسلیت این ایام من از تحقیقیتم در مورد قیام امام حسین از حالا تا اخر این ماه می اگذارم و منتظر حظور گرمتان هستم

معین دوشنبه 22 آذر 1389 ساعت 04:59 ب.ظ http://rayanetasvirmatin.blogsky.com/

شبها همه ی جانم
در سرای حسینیه ی عشق

از صدای ضرب سینه ام

یا حسین می گوید



ای غریب کربلا

ای حسین بن علی(ع)، یار وفادار مرتضی(ع)

حال که چشمان پر گریه ی من آسوده زاری می کند

همه بخاطر بوی خون تو هست

یا حسین(ع)



ای ارباب همه ی خوبی های عالم

ای سفیر ایثار

ای خون بهای اسلام پیامبر خاتم(ص)

اگر روضه های وصف تو

در این خون چکامه ی من

ضعیف توصیف شده اند

یا حسین(ع) مرا عفو کن

و آروزی کربلایت از من دریغ ننما

سلام به من هم سر بزن منتظرتم

حسین دوشنبه 22 آذر 1389 ساعت 10:13 ب.ظ http://bo22funny.blogfa.com

سلام.
حلـــــــــــه!
لینکش درست شد بیا دانلود کن و نظرت رو دربارش بگو.
موفق باشی...

Hamid چهارشنبه 24 آذر 1389 ساعت 09:08 ب.ظ http://Www.uncohamid.blogfa.com

Kashki darke behtari az in röza o emam hössein dashtim, önqad qarqe jöziatim k asle matlab ö faramüsh kardim
kashki mitönesi kömakam köni
kashki ...

بهرام پنج‌شنبه 25 آذر 1389 ساعت 05:41 ب.ظ http://www.bahram1360.blogfa.com

سلام.

وبلاگ زیباتونو ددیم.

خوشحال میشم بهم سربزنید.

موفق باشین.

التماس دعا

رویا جمعه 26 آذر 1389 ساعت 05:26 ب.ظ http://www.ashghayfarda.blogfa.com

__________%%
______________%%%
_____________%%%%%
____________%%%%%%
_____________%%%%
_____________%%%
_____________%%%
____________ %%%
_____________%%%
_____________%%%__%%
_____________%%%__%__%
_____________%%%___%__%
_____________%%%___%___%
_____________%%%___%____%
_______%%____%%%__%____%
______%__%__%%%%%%__%%
______%___%%_____%____%%
_______%____%%%%%_%%
________%___________%%
_________%_________%%
_________%%__ـــــــ ___%%
________%%_________%%%
_______%%___ـــــــــــ____%%%
______%%______ــــــــ _____%%
_____%%_______آپپپپپپپپپم____%%
_____%%______ __________%%
_____%%%________________ %%
______%%____منتظرتم____ %%%
_______%%%____________%%%

م شنبه 27 آذر 1389 ساعت 12:16 ق.ظ http://www.kuft.blogfa.com

:)

پناه ابدی!!! شنبه 27 آذر 1389 ساعت 09:58 ق.ظ

من با عشق آشنا شدم
و چه کسی این چنین آشنا شده است؟...
هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود.
هنگامی لب به زمزمه گشودم،
که مخاطبی نداشتم.
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دریا و دریا...!


بی نهایت زیبااست همه چیز..

و بی نهایت ممنون که مرا در خاطر داری...من همیشه می آم..فراموش نکرده ام

ادامه بده دوست من...

امیرحسین شنبه 27 آذر 1389 ساعت 07:57 ب.ظ http://amirhosainabdy.blogfa.com/

سلام
عزاداریت قبول
سری به ما هم بزن

نسیم یکشنبه 28 آذر 1389 ساعت 02:17 ب.ظ http://http://nasimofatima1.blogfa.com/

سلام
حس ناسیونالیستیم باعث شد با دیدن شعر اولت برات نظر بزارم

م یکشنبه 28 آذر 1389 ساعت 11:33 ب.ظ http://www.kuft.blogfa.com

مرسی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 01:30 ق.ظ

Delam mixast sheraie törkim ö taqdim könam be u, tö ye webe jadid ba hamdige mineveshtim axe me zeiad nemitönam on besham alane daram ba möbail misendam, be u etemad daram mitönesam sheram o s bedam behet

ممنون از لطفت. شعراتو اینجا هم بذاری میذارم تو وب. بازم ممنون

الناز سه‌شنبه 30 آذر 1389 ساعت 11:29 ب.ظ http://WWW.MANEGARIB.BLOGFA.COM

سلام
خوبی
من بازمبا یک وبلاگجدید آپ کردم به نام درد دل
تو هم بیا تنهام نذار منتظرتم


نفرین به عشق به عاشقی!!

نفرین به من که عاشقم!

بذار برم

دلم گرفت از حسرت بی دل بودن

بذار بگم

بیا بقیه شعر را تو وبلاگ بخون

سایت ساز چهارشنبه 1 دی 1389 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.saitsaz.sub.ir

تبدیل رایگان وبلاگ شمابه سایت در۳دقیقه!!!!

www.saitsaz.sub.ir

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد